با نگاهی دقیق می توان متوجه شد، خسارات
و لطمه های معنوی و فرهنگی جمهوری اسلامی مانند حمله مغول بیش از ویرانی فیزیکی و خسارتهای
اقتصادی آن بودهاست. مغولها بر ایران مسلط شدند بدون آنکه ایدئولوژی جدید و
مفیدی با خود آورده باشند. در این حمله مراکز علمی و فرهنگی از جمله کتابخانههای بسیاری
سوزانده و ویران شد. شهرهای بزرگ بسیاری از بین رفت و به دنبال آن مراکز رشد فکری به
حداقل رسید. پس از بین رفتن مراکز علمی و فرهنگی، پویایی جامعه رو به افول گذاشت و
عرفان و گرایشهای غیرعقلی گستردهتر از قبل شد و عملا مردم را نسبت به سرنوشت خود
بیاعتنا ساخت، همانند همان کاری که جمهوری اسلامی بعد از گذشت چندصد سال از حمله
مغولها به ایران کرده و همه ارزشها را به سمت نابودی سوق می دهد. در ادامه به چند
شباهت پیامدهای حکومت مغول و در ادامه آن جمهوری اسلامی می پردازیم:
مهاجرت مغزها:
پس از حمله مغول شماری از دانشمندان که در این حمله جان سالم به در برده بودند به مناطق امن مانده از این حمله مهاجرت کردند. آسیای صغیر جزو معدود مناطق امنی بود که شماری از دانشمندان و برخی از آثار علمی را از خطر نابودی نجات داد. سلسله سلجوقیان روم که هنوز بر بخشهای گستردهای از آسیای صغیر فرمان میراندند، این منطقه را از مغولان مصون داشتند. اتابکان فارس نیز که با دوراندیشی به تحتالحمایگی خوارزمشاهیان و ایلی چنگیزیان تن در دادند، توانستند منطقه نسبتا آرامی در منطقه فارس و سواحل جنوب ایجاد کنند که پناه فراریان، بخصوص دانشمندانی شد که از دم تیغ مغولان میگریختند.
بخشهای عمدهای از دره سند و شبه قاره هند نیز چنین سرنوشتی داشت. هر چند مهاجرت ادیبان فارسیزبان به هند از دوره غزنویان آغاز شده بود اما مهمترین سبب مهاجرت آنان حمله مغول به مناطق فارسی زبان بود. در طی این حمله شاعران، ادیبان، هنرمندان، شاهزادگان و غیره برای نجات جان از ماوراءالنهر و ایران خارج شده و به شبه قاره هند روی آوردند. نه تنها در این دوره بر تعداد مهاجرین ادیب افزوده شد بلکه از نظر علم و فضل و هنر، مهاجرین این دوره برجستهتر از دورانهای پیش بودند. در ایران الان هم بعد از سالها سرمایه گزاری برای رشد و پرورش جوانان و نخبه ها، به طور روزافزون و به راحتی به علت مشکلات فراوان در داخل و یا با پیشتهاد زندگی بهتر راهی دیار قربت می شوند.
کاهش جمعیت:
یکی از عناصر مهمی که پس از حمله مغول باعث
رکود اقتصادی ایران گردید، کاهش جمعیت شهرها و مناطق اسکان دائم بود. آمار و ارقام
کشتارها و قتلعامهای ذکر شده در منابع طرفدار و مخالف مغولان برای این حمله آنچنان
کلان ذکر شدهاست که حتی باور وجود شهرهایی با چنین جمعیت کلانی را در آن زمان، مشکل
میکند اما همین آمارها شواهدی از شیوه نگرش مردم به تهاجمات مغول هستند. جوینی که خود از تاریخنویسان طرفدار مغول
به شمار میرود، مینویسد «هر کجا که ۱۰۰ هزار
کس بود ۱۰۰ کس نماند»
به غیر از قتل عامها باید در نظر داشت که بسیاری از مردم را به اسارت بردند و بسیاری
نیز در اثر بیماریهای واگیر یا گرسنگی که در پی هر تهاجم خارجی پیش میآمد جان خود
را از دست دادند و در حال حاضر هم شیوه های جدید مانند اعدام، آلودگی هوا، استرس
مشکلات اقتصادی و... باعث از بین رفتن مردم است. همچنین روش جنگی مغولان چنین بود که
هزاران اسیر را به عنوان حشر (قشون غیرنظامی) در جلوی لشکریان خود به حرکت درآورده
و از آنان در تسخیر شهرها و نقاط جدید بهره میجستند. این اسرا در حقیقت همچون سپر
انسانی مورد استفاده قرار گرفته و نیزهها و سلاحهای دیگری که از طرف مدافعان شهر
بسوی قوای تهاجمی مغول پرتاب میشد، به این اسرا اصابت مینمود مانند کاری که با
جوانان در جنگ با عراق انجام شد و به جای استفاده از تسحیلات نظامی از نیروی انسانی
استفاده می شد.
رکود کشاورزی:
در تاریخ از رونق کشاورزی در نیشابور و بسیاری
از مناطق دیگر ایران یاد شدهاست. اگر در ایران عهد باستان اقتصادی به نسبت نیرومند
به وجود آمده بود به واسطه برخورداری از شرایط و امکانات طبیعی مناسب نبود. بسیاری
از مناطق آباد و پر محصول ایران در گذشته، در مسیر رودخانههای پر آب و یا در معرض
بارندگی کافی نبودهاند، اما در سایه تلاش و کوششهای طولانی و سازمان یافته در طی
قرنها و از طریق کشیدن کانالهای مصنوعی، حفر نهرها و مهمتر و پیچیدهتر از همه، با
استفاده از قنات، توانایی کشت و زرع را به دست آورده بودند. در نتیجه بقاء کشاورزی
نیز بستگی به حفظ این سیستم انسان ساخته داشت. یکی از پیامدهای اسفناک هجوم قبایل به
ایران از بین رفتن شبکههای آبیاری بود. لئودو هارتوگ تاریخدان هلندی در بخشی
از کتاب تاریخ مغول به عنوان «تخریب قرنها سازندگی»، مینویسد ایرانیان شبکههای آبیاری
گستردهای در منطقه خوارزم ساخته بودند که آب جیحون را برای کشاورزی از طریق کانالهای
متعددی به مناطق همجوار منتقل میکرد. چنین ساختاری بالطبع خوارزم را مبدل به یکی از
توسعهیافتهترین مناطق ایران نموده بود و گرگانج پایتخت آن را به صورت یکی از مراکز
مهم تجارت در آورده بود. اما همه اینها در هجوم مغول به معنای دقیق کلمه از میان رفت.
در حال حاضر هم برای نمونه می توان به احداث سیستم آبیاری جامع در زمان پهلوی در
شمال اشاره کرد که این روزها در حال ازبین رفتن و کمبود آب برای آبیاری شالیزارها می
باشد.
عنصر دیگری که مناطق کشاورزی ایران را در
معرض نابودی قرار داد تبدیل زمین کشاورزی به مراتع و چراگاه برای احشام مغول بود. عامل دیگر رکود کشاورزی این بود که برخی
از ساکنان اسکانهای دائم به لحاظ فقدان امنیت و هرج و مرج شهر یا روستا و را رها کردند.
از آنجا که لازمه کشاورزی اسکان دایم و مراقبت از زمیناست. این تغییرات جمعیتی تأثیرات
مخربی بر کشاورزی ایران برجا گذاشت. در حال حاضر هم با مشکل کم آبی و خشک شدن
روزافزون رودخانه ها و تالاب ها و ...مهاجرت روستاییان به کلان شهرها و نابودی هر
چه بیشتر روستانشینی و کشاورزی هستیم.
به اسارت بردن صنعتگران:
مغولان به ارزش صنعتگران و کسانی که حرفه
و دانش فنی داشتند و به نحوی در امر تولیدات شرکت داشتند، واقف بودند. در برخی از قتل
عامها مانند قتلعام مردم نیشابور، سمرقند، گرگانج و مرو در منابع تاریخی به صراحت
ذکر شدهاست که مغولان قبل از شروع کشتار، اسیران صنعتگر را از بقیه مردم جدا کرده
و روانه مغولستان کردند. انتقال و از دست دادن هزاران صنعتگر ایرانی که در این حمله
به اسارت درآمدند، صدمه دیگری بود که بر پیکر اقتصادی ایران وارد آمد.در جمهوری
اسلامی هم که یا صنعت نابود می گردد و صنعت گر روی به کارهای غیر تولیدی می آورد و
یا مجبور به مهاجرت و کارآفرینی در دیگر کشورهای توسعه یافته می شود.
رونق روابط تجارتی:
البته در این مورد مغول ها بهتر از
جمهوری اسلامی عمل کردند و به این موضوع پی برده بودند که با دیگر ممالک باید در
ارتباط بود. قوم مغول از قبل از حمله در بازگذاشتن راههای تجارتی سعی بسیاری داشتند
و بعد از مغلوب ساختن کشورهای آسیای مرکزی و غربی این سیاست دیرینه را بیشتر تقویت
کردند. در آمدن قسمت بزرگی از آسیا در زیر استیلای مغول و اداره آن تحت یک اداره و
حکومت و محترم شدن یاسای چنگیز باعث برافتادن عموم سدهای بزرگی گردید که سابقا به علت
اختلاف طرز حکومت و وجود سرحدهای سیاسی و آداب و اخلاقی مانع آمیزش مستقیم ملتها بود.
بر اثر ایجاد دولت واحد مغول و امنیت راهها نه تنها رفتوآمد بین دو مملکت متمدن قدیم
چین و ایران دایر گردید بلکه بر اثر سیاست بینالمللی ایلخانان ایران، روابط با پاپها
و سلاطین عیسوی اروپا و همچنین ارتباط با شام و مصر نیز برقرار گردید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر