همواره شکنجه جنسی به عنوان ابزاری
کارآمد در حکومتهای استبدادی مورد استفاده بوده و در رژیم جمهوری اسلامی هم از دهه
۶۰ علاوه بر اینکه
هیچ امتیازی به زندانیان زن داده نمیشد، اگر مردها را با کابل میزدند، زنها را هم با
همان کابل، شدت و تعداد میزدند و زنان به دلیل جنسیتشان، خشونت مضاعفی را تحمل میکردند؛
از توهینهای جنسی کلامی تا شکنجههای فیزیکی و در شدیدترین حالت، تجاوز و ازدواج
اجباری که استفاده گسترده از آزارهای کلامی و توهینهای جنسی تا امروز هم ادامه دارد.
اندیشیدن به قربانیان دهه ۶۰، دورانی سرشار از رنج و غم برای دگراندیشانی
که با شلیک گلوله یا فرو افتادن از طناب دار حذف شدند، ذهن و خاطره جمعی را میآزارد.
با این وجود، این تجربه ملموس از دختران باکره کشته شده دهه ۶۰ خورشیدی همچنان مسأله و معادلهای مجهول باقی مانده است.
سازمان عدالت برای ایران گزارشی درباره موضوع
تجاوزهای سازماندهی شده جنسی به دختران باکره پیش از اعدام در زندانهای ایران، به
ویژه در دهه ۶۰ منتشر
کرده است که در فصل سوم این گزارش که باعنوان
«شکنجه و خشونت جنسی علیه زندانیان سیاسی زن در جمهوری اسلامی» منتشر شده، آمده است:«در
فاصله شش ماه، بین خرداد تا آذر ۱۳۶۰، دستکم
2241 نفر
اعدام شدند که ۲۲۳ نفر
آنها را زنان تشکیل میدادند. از این تعداد زنان اعدام شده، ۳۴ نفر، زیر ۱۸سال و ۱۲۰ نفر، بین ۱۸ تا ۲۹ سال
سن داشتهاند.
در بخشی از گزارش «شکنجه و خشونت جنسی علیه
زندانیان سیاسی زن در جمهوری اسلامی» به این موارد اشاره شده است: برخی از زندانیان
با استفاده از خودکاری که در ساعات پیش از اعدام برای نوشتن وصیتنامه به آنها داده
شده بود روی لباسها یا بدن خود نوشتند که به آنها تجاوز شده است (الهه دکنما، زندان
عادل آباد شیراز و سیما مطلبی، زندان وکیل آباد مشهد). برخی از خانوادهها آثار تجاوز
را بر بدن دختران اعدام شده خود دیده بودند(مهناز یوسفزاده). برخی دیگر پاسداری به
در خانهشان مراجعه کرده بود و یک جعبه شیرینی (شهین سامی، زندان بندر انزلی، ماندانا
مجاوریان، زندان وکیل آباد مشهد) و یا چند سکه امام زمان (فریبا احمدی، زندان دستگرد
اصفهان) به عنوان مهریه به در خانه آورده است.
حسین علی منتظری، قائم مقام وقت رهبر ایران
تنها شخصیت سیاسی معترض به اعدام مخالفان، آبان ماه ۱۳۶۵ در بخشی از نامه خود به روحالله خمینی
نوشت:«آیا میدانید در بعضی زندانهای جمهوری اسلامی، دختران جوان را به زور تصرف کردند؟
آیا میدانید هنگام بازجویی دختران، استعمال الفاظ رکیک ناموسی رایج است؟
ایرج مصداقی، فعال حقوق بشر که به مدت ۱۰ سال، از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰در زندانهای اوین، قزل حصار و گوهردشت به
سر برده است، در کتاب «دوزخ روی زمین، زندان قزل حصار» گفته است: «خمینی تا آنجا پیش
میرود که میگوید نروید سراغ احکام فقط نماز و روزه، آنها را هم باید بگویید، اما
احکام اسلام که منحصر در این نیست شما آیات قتال را
چرا نمیخوانید؟ هی آیات رحمت را میخوانید! آن ۵۹ قتال هم رحمت است برای این که میخواهد آدم درست کند.
در گزارش رینالدو گالیندوپل، فرستاده ویژه
سازمان ملل پیرامون وضعیت حقوق بشر در ایران آمده است که مقامهای رسمی زندان، مدارک
ازدواج دختران زندانی عضو مجاهدین خلق را به خانوادههایشان دادند که به مفهوم تجاوز
جنسی به دختران زندانی، پیش از اعدام بوده است.
در دهه ۶۰ در شب اعدام به زندانیان تجاوز میشد (تحت لوای ازدواج با زندانبانان
و بازجویان) زیرا معتقد بودند دختر اگر باکره باشد به بهشت میرود و گاهی حتی مهریهای
هم به خانواده اعدام شدگان داده میشد. در ایران
تجاوز جنسی به زنان زندانی مستحب به حساب میآید، علیالخصوص که به دختران باکره برای
جلوگیری از ورود آنها به بهشت باشد. این شامل زنانی میشود که به خاطر بدحجابی و یا
فعالیت علیه رژیم دستگیر شدهاند. میرحسینی تجاوز را روال معمول در زندانها بیان کرده
و میگوید که این کار اغلب بعنوان مجازات در ملاٌ عام و برخی اوقات مقابل چشم کودکان
انجام میشود.
عزت مصلی نژاد درباره توجیه مذهبی تجاوز
مینویسد که اگر چه قرآن مجازاتی برای زنا مشخص میکند ولی در زمینه تجاوز ساکت است
و روحانیون هم بندرت حکم شرعی درباره تجاوز دادهاند و این چراغ سبزی به پلیس و سپاهیان
داده که با خیال آسوده تجاوز کنند؛ از جمله نمونههای آن هم میتوان از تجاوز به پسران
نوجوان در زندان توسط توابین نام برد. بگفته مصلی نژاد قرآن بصورت روشنی اجازه مبدل
کردن زنان اسیر به برده جنسی را میدهد و این توجیه مذهبی تجاوز در زندان را فراهم
کردهاست: در ایران به زندانیان سیاسی به عنوان مفسد و افرادی که در حال جنگ با خدا
هستند نگاه کرده، و استدلال میکنند که این افراد در این جنگ اسیر آنها شدهاند و بنابراین
میتوان آنها را به برده جنسی خود تبدیل کرد. همچنین بگفته مصلی نژاد حدیثی از محمد
هست که میگوید که باکره به بهشت میرود. بگفته مصلی نژاد از آنجایی که زندانبانها
نمیخواهند کافرین بدلیل باکره بودنشان به بهشت بروند، قبل از اعدام با آنها رابطه
جنسی برقرار کرده و آنها را مجبور به ازدواج میکنند.
در همین زمینه، «مجید انصاری»، معاون رییس
جمهوری وقت ایران و عضو مجمع روحانیون مبارز در گفت وگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی
درباره درخواست مهدی کروبی از هاشمی رفسنجانی برای بررسی موضوع تجاوز به زندانیان گفته
است: با کمال تاسف اینها صحت دارند و آدم باید به قول امیرالمومنین، آرزوی مرگ کند
که در جمهوری اسلامی کار به اینجا برسد که چنین فجایعی رخ دهد نه یک مورد بلکه متعدد
بودهاست.
ولی هیچ سازمان حقوق بشری بدون دستیابی
به بایگانیهای اسناد دادگاههای انقلاب و مصاحبه با مقامات مسوول اداره زندانها در
آن زمان، امکان ارایه هیچ گونه آماری، حتی به صورت تخمینی را نیست. به ویژه این که
قربانیان این نوع شکنجه، هیچ یک زنده نیستند تا بتوانند شهادت دهند. با این وجود، نتایج
تحقیق سازمان عدالت برای ایران در مورد دهه ۶۰ که در دو کتاب منتشر شده، ثابت میکند که این عمل، دست کم
در یک دوره زمانی و در برخی از زندانهای ایران، به ویژه زندانهای مشهد، شیراز و رشت
به شکلی سازمان یافته انجام شده است.
شهادتهای متعدد زنان زندانی سیاسی و خانوادههای
دختران اعدام شده که با مراجعه پاسداران به در خانه و دادن مبلغی پول یا مقداری شیرینی
به عنوان مهریه دخترشان روبهرو شدهاند همراه با خاطرات آیتالله منتظری و برخی از
متون مذهبی که به این متون در آن دوره استناد میشده، این موضوع را ثابت میکنند.
آذر آل کنعان، کتایون آذری و مارینا نعمت
از جمله افرادی هستند که با رسانهها مصاحبه کرده و میگویند که مورد تجاوز قرار گرفتهاند:
آذر آل کنعان (نام مستعار: نینا اقدم)، یکی از فعالان کرد، در یک مصاحبه ویدیویی گفته
که در اوایل سال ۱۳۶۱ به همراه
کودک یکساله خود دستگیر شده، در حضور دخترش به شدت شکنجه شده و یکبار نیز در زندانی
در کردستان توسط بازجویش به او تجاوز جنسی شدهاست. کتایون آذری میگوید که در سن ۱۷ سالگی در یکی از زندانهای جمهوری اسلامی توسط بازجوی خود که
شخصی به نام حاج آقا صفایی بوده به طرز بسیار خشنی مورد تجاوز قرار گرفتهاست. مارینا
نمت کتابی به نام زندانی تهران نوشته است که در آن نوشته که در سن ۱۶ سالگی به خاطر نوشتن
مطالب ضد حکومت در مدرسه دستگیر شده و به اعدام محکوم شده ولی به واسطه ماجراهایی زنده
مانده است. نمت در این کتاب مینویسد که برای نجات جانش مجبور به ازدواج با بازجویش
که علی نام داشت شدهاست. بگفته
شهرنوش پارسیپور کتاب مارینا نعمت، از این جهت حائز اهمیت است که متوجه میشویم تجاوز
در زندان کاری شدنی است در حالی که پیش از انتشار این کتاب اثبات اینکه دختران در
زندان مورد تجاوز قرار گرفتهاند به سختی ممکن میشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر