در رژیم جمهوری
اسلامی، همیشه باورهای دینی مردم دستاویز خوبی برای فریب و سلطه بر آنها بوده است.
در تمامی اين سالها توسل به خرافات مذهبی يکی از ابزارهای مهم دار و دسته حاکم جهت
تحکيم سلطه ارتجاعیش بوده است. در کشوری که سردمداران فريبکارش مدعیاند که از طرف
خدا مأموريت دارند تا حکم قرآن را در روی زمين اجرا نمايند و رهبرش آنرا رياکارانه
کشور امام زمان مینامد، واضح است که بايد شاهد بازارگرمی کاسبی شيادانی باشيم که با
سوءاستفاده از ناآگاهی مردم میکوشند همين حداقل دسترنج بخور و نمير آنها را نيز
به جيب زده و آنها را به نيروهای ماوراءالطبيعهای دلخوش کنند که هرگز دردی از دردهای
بیشمار زمينی آنها را برطرف نخواهد ساخت.
از پخش چفیه آقا در
نمایشگاه کتاب گرفته تا هاله نور در مجمع عمومی سازمان ملل، اگرچه برای بسیاری از
تودهها بهانهای برای مزاح و تمسخر حاکمیت گشته اما جدا از آن، واقعیت این است که
تبلیغ خرافات از سوی حاکمیت اسلامی نه اتفاقی و نه از روی اتفاق که درست برعکس برخاسته
از تعقل حاکمیت است، حکومتی که در شرایط بحرانی کنونی، بقای خود را بیش از گذشته در
گسترش آنها میبیند.
در فرهنگهای لغات
فارسی از خرافات (جمع خرافه) به معنای سخنان پریشان و بیهوده که خوشآینده باشد. شکلگیری
خرافات تاریخی طولانی دارد و در یک روند تدریجی است که بزرگترین خرافهی تاریخ که هم
اکنون نیز انسان درگیر آن است یعنی مذهب پدیدار گردید. برای درک مسائل پیچیده دو راه
برای انسان باقی ماند یا آگاهی درست از آن رویدادها و یا رویآوری هر چه بیشتر به خرافات
به دلیل عدم درک آنها و این گونه بود که مذهب به عنوان بزرگترین خرافه تاریخ شاخ و
برگ یافت و در بسیاری از حیات فکری تودهها نقش بازی کرد و در این میان دولتها نیز
به دلیل منافعی که در عدم آگاهی تودهها داشتند، در ترویج آن بسیار کوشیدند.
نذر و نیاز و اعتقاد
به برآورد شدن آنها خرافه را به عرصه زندگی روزمره مردم کشاند. تودههایی که از
ناملایمات اجتماعی و درک بسیاری از روابط پیچیده آن و تأثیراتش بر حوزه خصوصی خود
ناتوان بودند، دست به نذر و نیاز زدند و حتی گاه از آن فراتر رفته و به جادو و جنبل
روی آوردند تا جایی که ادرار نوزاد و یا پسربچه نابالغ را داروی درمان مشکلات خود
یافتند. اگر نوزادی مریض شد آن را به چشم شور فلانی و بهمانی نسبت دادند و از آمدن
زن بیوه درکنار سفره عقد دخترشان جلوگیری کردند که شگون ندارد و صدها خرافه دیگر.
این گونه بوده و هست که اعتقاد به خرافه به جزیی از حافظه تاریخی مردم که در سنتها
و آداب و اعتقاداتشان بازتاب مییافت، تبدیل گردید.
در طول تاریخ ایران،
حکومتها به اعتقادات خرافی دامن زدند و آن را حکومتی کرده و در نحوه دولتمداری داخل
نمودند. در دوران صفویه که آغاز تسلط شیعه به عنوان دین رسمی در ایران است، گسترش خرافه
به ویژه با گسترش فساد و ناتوانی پادشاهان صفوی اوج بیشتری یافت و شاه سلطان حسین بارزترین
نمونه آن بود. در دوران همین شاه است که صفویه به اوج انحطاط رسیده و از سوی دیگر
جنایت و ظلم نیز با توسل به تفکرات دینی به حد اعلای خود رسید.
دیدن عکس خمینی در ماه، قبل ازقیام ۵٧ آغاز این جریان
بود که تا امروز و در اشکال گوناگونی از جمله هاله نور بر گرد چهره احمدینژاد در مجمع عمومی سازمان ملل دارد. رژیم
اسلامی هربار و متناسب با شرایط از خرافات در راستای اهداف خود بهرهبرداری کرده است.
اگر در سال ۵٧ با ارایه چهره قدیس از خمینی از ناآگاهی و عقاید خرافاتی مردم در راستای
مشروعیت بخشیدن به رهبری وی و کنار زدن سایرین بهره جست، در برابر گروههای مخالف سیاسی
و خلقهای تحت ستم پس از قیام ۵٧ به منظور گردآوری نیروی سرکوب و فرستادنشان به جنگ
تودهها به شکلی دیگر از خرافات بهره برد. تاریخ، انشای مدرسهای کودک کردستانی را
از یاد نمیبرد، وقتی او از پاسداری سخن به میان آورد که با بیرون آوردن کلیدی گفت:
این کلید بهشت است که خمینی به آنها داده و اگر شهید شوند به بهشت میروند!
در دوران جنگ نیز خرافات
در تهییج و جمعآوری نیرو به ویژه از میان روستاییان ساده دل برای جبهه نقش موثری داشت
و دستگاههای رسانهای حکومت در این زمینه از چیزی فروگذار نبودند. دیدن امام زمان
با اسب سفید در جبهه توسط یکی از سربازان که نوید پیروزی ارتش اسلام را میداد تنها
یک نمونه از این خرافات بود که آخوند خزعلی با افتخار این را در روزنامههای آن زمان
اعلام کرد و گفت که اسم آن سرباز را هم نوشته و میخواهد به خمینی اسم او و ماجرای
حضور امام زمان در جبههها را بگوید.
حکومت اسلامی به همان
نسبت که از مذهب به مثابه خرافه بزرگ در تحکیم حاکمیت خود بهره میجست، به حواشی
آن نیز دامن زد. عزاداریهای ماه محرم یک نمونه از این روشها بود که با برگزاری مراسم
آن و دامن زدن به خرافات، با گریه و سروسینه کوبیدن پیام آن را همراه با نذر و نیازها
به تمامی کوی و برزنها رساند. بیهوده نبود که خمینی میگفت :محرم و صفر است که اسلام
را زنده نگه داشته است.
روزی نيست که در پايگاههای
خبری جمهوری اسلامی خبری در اين رابطه نبينی و نشنوی. واقعيتی که به روشنی گويای اين
امر است که در دوران سلطه جمهوری اسلامی بازار اشاعه خرافات و سرگرم کردن مردم به چنين
هجوياتی و سر کيسه کردن آنها به اين وسيله کاملا پر رونق و گرم شده است. به واقع به
دليل سلطه شوم اين رژيم ضدمردمی که اشاعه خرافات مذهبی جزئی جدايیناپذير از سياست
تبليغاتيش میباشد، هم جلسات جنگيری گسترش يافته و هم هر روز کسی مدعی ديدن امام زمان
و ارتباط با وی میشود! جهت تأکيد بر واقعيت فوق اشاره به تنها چند نمونه از ميان نمونههای
فراوانی که در اين زمينه وجود دارد ضروری میباشد:
داستان پناهنده شدن
سگی گريان به حرم امام رضا در مشهد که با عکس و تفصيلات در مطبوعات رژيم منعکس شد،
نمونه روشنی میباشد که بار ديگر کوشش رژيم در اشاعه خرافات با تکيه بر احساسات و باورهای
مذهبی مردم را با برجستگی در مقابل ديد همگان قرار داد.
آنطور که بعدا معلوم
شد و در مطبوعات رژيم منعکس گشت واقعه اين بود که تعدادی از هواداران امام رضا، صد
البته زير چشم سربازان گمنام امام زمان که از حرم امام رضا حفاظت میکنند، سگی را
(در حالی که به باور آنها نجس تلقی میشود)، که به هر دليل از چشمانش اشک می آمده به
داخل حرم امام رضا برده و با فيلمبرداری از آن به اين امر پوشش خبری گسترده دادند
تا چنين جلوه دهند که پاسخگوئی امام رضا به نذرونيازهای مردم آنچنان واقعی است که
حال سگی گريان نيز به درگاه آن حضرت توسل جسته و خواستار رسيدگی به نيازهايش شده است.
داستان سگ مزبور که
مطبوعات رژيم سعی کردند به آن تقدس بخشيده و آنرا نشانهای از قدرت الهی و دادگستری
امام رضا جلوه دهند، البته در چارچوب اختلافات خادمان خدا در جهنمی که جمهوری اسلامی
به نام کشور امام زمان بر پا نموده دچار مشکل شد و چند روز بعد روزنامه جمهوری اسلامی
نوشت: توطئه وارد ساختن يک سگ به حرم مقدس حضرت امام رضا (ع) و مطرح کردن خبر آن در
پايگاههای اطلاع رسانی که طی دو هفته اخير شايعات زيادی را بر سر زبانها انداخت،
با کشف يک باند سودجو و دستگيری عوامل اين باند، خنثی شد. بر اساس گزارش روزنامه جمهوری
اسلامی اعضای اين باند يک شياد و دو نفر از خادمان حرم بودند که با همدستی يکديگر توانستند
يک سگ را از قسمت مربوط به بانوان وارد حرم نمايند و تا نزديکی ضريح مطهر ببرند و با
فيلمبرداری و انتشار خبر آن و تهيه سیدی اقدام به سودجوئی نمايند. آری، اين کار شيادانی
است که سربازان گمنام امام زمان يعنی محافظين واقعی حرم نه تنها نمیخواهند پا روی دم آنها گذاشته و درب ناندانیشان
را تخته کنند، بلکه برعکس شرايط تسهيل شيادیشان را فراهم میکنند؛ چون بر کسی پوشيده
نيست که با آن حفاظتی که از حرم امام رضا میشود، چنين نمايشی بدون همکاری افراد پرنفوذ
ناممکن و غيرعملـی است.
یکبار هم در شهرک شيبان
که در نزديکی اهواز واقع شده، گوسفندی پيدا شده است که روی شاخ سمت چپ او شمشير امام
علـی نقش بسته و اين گوسفند حتی قادر است با برخی افراد صحبت کند!با پخش همين
خبر مسخره و تبليغاتی که پشت سر آن به راه انداختند توانستند تا دستهدسته از مردم ناآگاه را برای تماشای شمشير امام علـی و معجزه حرف زدن گوسفند
زبانبسته به شهرک شيبان بکشانند و به صدقه سر اين رياکاری، صاحب گوسفند مزبور توانست
کلـی از نذورات مردم را به جيب بزند.
مورد ديگری که در مسخرگی
چيزی از مورد بالا کم ندارد، داستان ظاهر شدن پای يکی از امامان در ديگ سمنويی در روستای
ونارج، در نزديکی قم، است. به دنبال پخش خبر مزبور روستای فوق با هجوم مردم فريبخورده
و نيازمندی مواجه شد که جهت رسيدن به حاجت خود به سوی ديگ سمنوی مزبور هجوم بردند.
البته حاصل اين هجوم جمعآوری مخارج ساخت جايگاه ويژهای جهت ديگ سمنوی مزبور و به
وجود آمدن امامزاده جديدی بود!
مورد ديگری که در جای
خود قابلتعمق است، ماجرای زنی است که در شازند اراک مدعی گرديد که در سی سال اخير
بارها امام زمان را در خواب ديده و حجت خدا به او گفته که برای فرج من دعا کنيد. اين
زن در اين ادعای مسخره تا آنجا پيش رفته که قسمتی از نامه ادعايی امام غايب را در کتابی
که چاپ کرده، درج نموده است. البته بر کسی پوشيده نيست که چاپ کتابی ۵۰۰ صفحهای که
بخشهايی از نامه امام زمان هم در آن آمده است، بدون اجازه وزارت ارشاد صورت نگرفته است.
البته نبايد از اين
گذشت که سردمداران جمهوری اسلامی در رابطه با جمکران، به نوعی دیگر دست به معجزه زده
و چاه جمکران را دوقلو نمودند تا بدينوسيله شرايط مردانه و زنانه کردن آن نيز مهيا
گردد. به اين ترتيب حال از دولت سر دولت جمهوری
اسلامی، زنان بايد عريضههای خود را به چاه زنان ريخته و مردان هم به چاه مردان!! شايد
دولت به اين وسيله میخواسته است که کار امام زمان در طبقهبندی درخواستهای مريدان
و مشاتاقانش را تسهيل نمايد! کسی چه میداند!
یکی از نمونههای ترویج خرافات سخنان اسماعیل
نجار استاندار کرمان بود که پس از زلزله استان کرمان که منجر به کشته و مجروح شدن
دهها نفر گردید، عنوان شد. وی گفت: مردم منطقه زلزلهزده از ایمان و اعتقاد بسیار
بالایی برخوردار بودند به عنوان مثال در بازرسیهای ما یک منزلی مشاهده شد که ٣ دیوار
آن در اثر زلزله فرو ریخته و یک دیوار که عکس دکتر احمدینژاد بر آن نصب شده بود نریخته
است. خود مردم با اعتقاد راسخ و محکم خود اذعان داشتند که رییسجمهور محبوب و دلسوز
ما خدمات فراوانی برای مردم بهویژه روستاییان انجام داده و میدهد و اعتقاد آنها
بر این بود که لطف و نظر خداوند بوده که این دیوار فرو نریخته است.
اما حکومت اسلامی به هر میزان در منجلابی
که خود به وجود آورده بیشتر فرو میرفت و برای رهایی از آن دست به سرکوب تودهها و
ایجاد خفقان میزد به همان میزان و به موازات گسترش سرکوب و خفقان به خرافات نیز بیش
از پیش پناه آورد. دولت نظامی امنیتی ایران که وظیفه سرکوب تودههای ناراضی و جنبشهای
نوشکفتهی کارگری، زنان و غیره را عهدهدار شده بود، همین هدف را در دستور کار خود
قرار داده و از همان ابتدا خود را دولت امام زمان نامید. هر چند که با گذشت چند سال
و در حالی که امام زمان رضایت خود را از لیست وزرا از طریق چاه جمکران اعلام کرده بود!
دیگر هیچ کدام از آنها وزیر دولت او نبودند!
واقعيت اين است که مذهب و خرافات مذهبی قبل
از هر چيز ساخته جهل و ناآگاهی بشر بوده که با شکلگيری جوامع طبقاتی در خدمت تداوم
ستم و سلطه طبقات استثمارگر قرار گرفت. به همين دليل هم برای چيره آمدن بر آن بايد
ضمن کوشش در آگاهی دادن به تودههای ستمديده اساسا ستم طبقاتی را نابود ساخت. البته
در هيچ حکومتی مثل يک حکومت مذهبی احساسات مذهبی مردم چنين بیشرمانه به بازی گرفته
نمیشود. نمونه جمهوری اسلامی خود گويای همين واقعيت است. رژيمی که از روز اول به قدرت
رسيدنش با حساب باز کردن روی ناآگاهی مردم کوشيده است مردم را فريب داده و شرايط سرکوب
آنها و تداوم استثمار و وابستگی را فراهم سازد. سلطه جمهوری اسلامی به روشنی نشان داده
که اين رژيم بيش از هر رژيم ضدمردمی ديگر، مذهب و خرافات مذهبی را وسيله تسهيل و تداوم
سلطه جنايتکارانه خود کرده و به بازار خرافات رونق بخشيده است. بنابراين، برای رهايی
از سلطه خرافات و جعليات و پندارهای مذهبی پيش از هر چيز بايد نابودی سلطه اين رژيم
سرکوبگر را هدف قرار داد. تنها در بستر ارتقای آگاهی مردم در جريان يک مبارزه انقلابی
جهت نابودی اين رژيم و شرايط نکبتباری که مردم را در ناآگاهی و جهل و جهالت نگاه میدارد،
امکان سازماندهی شرايطی مهيا میشود که مردم آگاهانه و به تدريج سنتها و باورهای خرافاتی
و کهن را به زبالهدان تاريخ ريخته و به واقع از شر پندارهائی که حاصل جهل و ناآگاهی
آنهاست رها گردند.
در یک کلام گسترش خرافات در حکومت اسلامی
به دلیل ویژگی آن به عنوان یک حکومت مذهبی و شرایط مشخصی که این حکومت از دل آن بیرون
آمد، از همان ابتدا از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است. این جایگاه متناسب با گسترش
بحران و فروریزی توهمات تودهها نسبت به حاکمیت از اهمیت بیشتری برخوردار گشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر