۱۳۹۲ اسفند ۲, جمعه

دروغ بزرگ تاریخی: تمدن طلایی ایرانی اسلامی

در جواب کسانی که اسلام را دینی متمدن می دانند، اول بهتر است نگاهی دقیق تر به معانی تمدن بیاندازیم و بعد آثار اسلام در کشورمان را در رابطه با این معانی را بدانیم. صرفنظر از تاریخ و نحوی شکل گیری یک گروه، سلسله و یا قوم ها، صاحب نظران معتقدند کلمه تمدن از کلمه لاتینی شهرنشین بودن یا شهروندان و شکل وصف آن مشتق می‌شود. کلمه متمدن شدن هم اساسا به معنی شهرنشین بودن یا شدنست، که توسط افراد جایگزین و انتخاب شده، و موقعیت قانونی آن جامعه را اداره می‌کنند. این واژه درسال 1722 میلادی با مفهومی نزدیک به واژه تمدن استفاده شده است و معنی آن متضاد و مخالف بربریت بوده است. بربریتی که در دین اسلام به کرات دیده شده و پیروان این دین در یورش های وحشیانه خود به دیگر همسایگان به وفور از این بربریت برخواردار بوده اند، و متأسفانه پاره ای از محققین به غلط بر آن تمدن اسلامی نام نهاده اند. مفهوم تمدن به معنی استانداردی برای رفتار محترمانه اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد، رفتار متمدنانه یا مدنی که نقطه مقابل بربریت یا رفتار بد و ناخوشایند تلقی می‌شود. چگونه می توان بر تجاوزات وحشیانه مشتی عرب بیابان گرد که حتی به کودکان مغلوبین رحم نکرده اند، کلمه تمدن اسلامی نهاد؟ مگر اینکه قصدمان استفاده موذیانه از تمدنهای کشورهای مورد تجاوز قرار گرفته به نام اسلام و تمدن اسلامی باشد.
تمدن‌ها بیشتر بر فرهنگ ها تأکید دارند که در برگیرنده ادبیات، هنرهای تخصصی و حرفه‌ای، معماری و دیگر رشته های علوم سازمان یافته، و رسوم تاریخی است که همه اینها در خدمت توسعه جامعه قرار می گیرند، لذا تمدن را می‌تواند توصیف کننده فرهنگ یک جامعه دانست، با این تفاوت که فرهنگ یک جامعه عموما عقاید و آفرینش های انسانی مربوط به اسطوره ها، هنرها، و ادبیات را شامل می شود. حال آنکه تمدن به حوزه  خلاقیت انسانی مرتبط با فن آوری و تکنولوژی و علم اشاره می کند که خط، تکنولوژی، و علم عمومی ترین معیارهای مورد استفاده آنست. در کدام برش از مقاطع اسلامی شما شاهد فن آوری و تکنولوژی بوده اید که از تمدن با لقب اسلامی استفاده می کنید؟ هنوز در قرن بیست و یکم حاکمان اسلامی ضدیت آشکار خود را حتی در زمینه آموزش علوم انسانی نشان میدهند، از کدام تمدن اسلامی سخن می گویید؟
تمدن زمینه می خواهد، فضای فرهنگی لازم دارد تا به بار بنشیند. آیا می توان به رفتارهای ضد بشری مغولان متجاوز که توانستند بساط حاکمیت دینی را برچینند نام تمدن گذاشت؟ این تجاوزات خونبار با یورش های وحشیانه اعراب به سرزمین های ایرانی که مدتهای مدیدی ادامه داشت چه تفاوتی دارد؟ چگونه جنایت از سوی مغولان محکوم است، اما از طرف سپاهیان عمر مجاز؟ چنگیزخان مغول هم بعد از ویرانی ایران مساجد و امامزاده های بسیار ساخت و یا مرمت کرد، پس باید برای او هم تمدنی قائل شد و از تمدن مغولان سخن گفت. اگر چند شخصیت فرهیخته علمی در لابلای تاریخ اسلام با تمام مخالفتهای حاکمان دینی، تلاش نمودند تا از خود آثار با ارزش به جا گذارند، چه ربطی به اسلام و تمدنش دارد؟ مگر شاهد نیستید که کشور ایران و تمام کشورهائی که مورد هجوم اعراب صدر اسلام قرار گرفتند، دچار چه آسیب دیدگی شدید اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی گردیده اند که آثار مخرب و ماندگار آن در سطوح رفتاری و عقیدتی و فرهنگی هنوز زائل نگردیده و در سال 1357 مورد سوءاستفاده شیادان شیعه قرار گرفته که بوسیله آن منفورترین توهین ها را به کرامت انسانی ایرانیان بنمایند و آنانرا ناکامل و نیازمند قیم بنامند؟
فرضیه  تمدن طلائی ایرانی، اسلامی در قرون اولیه اسلام و شکوفائی علوم و فلسفه که از سوی پاره ای محققین داخلی یا خارجی ارائه می گردد، فرضیه ای تقریبا جعلی و تا حدودی هم ردیف فرضیه مذهبی ولایت فقیهانست. ابعاد عظیم و بی سابقه آسیب دیده گی اجتماعی، محصول حملات وحشیانه و ناجوانمردانه اعراب تازه مسلمان شده به ایران، هرگز اجازه شکل گیری تمدنی که معرف فرهنگ اصیل ایرانی باشد را نداده و چسبانیدن تمدن طلائی اسلامی به ایران یک جعل تاریخی و ماندگارست که هرگز از ذهنیت هوشیار ایرانیان واقعی زائل نخواهد گردید. فیلسوف فرانسوی ارنست رنان می گوید: هیچگونه سازگاری بین اسلام و علم و فلسفه وجود ندارد و هرآنچه که با نام علم اسلامی یا فلسفه اسلامی شناخته می شود ترجمه محض از متون یونانی است. از نظر این فیلسوف اسلام نیز مانند سایر دیگر ادیان سیاسی، مخالف خردگرائی و اندیشه آزاد است و آن را مسئول عقب ماندگی کلیه کشورهای اسلامی می داند. از این گذشته تمام شخصیت های علمی مسلمان در زمان حاکمیت های دینی با حکومتگران و حاکمان مشکل داشتند و هیچگاه در سایه حمایت های آنان به کشفیات خود نرسیده اند که نمونه زنده آن ذکریای رازی کاشف الکل است.
یک دین متوحش که تمام قوانین و شریعتش از لحظه تأسیس بر پایه ی تجاوز و چپاول شکل گرفته، چگونه و بر پایه کدام استدلال منطقی می تواند منشاء تمدن باشد؟ نهضت ترجمه در دربار امویان باعث شد تا شاخه هائی از ریاضی نظیر جبر، مثلثات و علوم تجربی مانند شیمی، کیمیاگری، فیزیک، پزشکی و فلسفه از زبان یونانی پایه ریزی گردد و به همت مردان مسلمان ایرانی چون ابن سینا یا نظام الملک این علوم رواج یابند که هیچ ربطی به اسلام و تمدن آن ندارد. تحریف های ناروائی که از سوی عده ای در این زمینه صورت گرفته که تلاش می نمایند حاکمان دینی بنی امیه و بنی عباس را دانش پژوه و فاقد هرگونه تعصب دینی معرفی نمایند، یا حاکمان مذهبی ال بویه را آزاد منش بنامند، تماما جعل واقعیات است، زیرا اگر حاکمان بنی عباس دانش پژوه بودند آنقدر با کتاب بر سر ذکریای رازی که منکر نبوت بود نمی زدند تا چشمانش کور شود. یا اگر حاکمان ال بویه آزاد منش بودند، مسبب گسترش و منشاء این همه خرافات و خزعبلات مذهبی در مورد عاشورا و دیگر مراسم خرافی مذهبی در میان ایرانیان نمی گردیدند.
نمونه دیگر این توهین ها و تضادها در زمان حال، سخنان خامنه ای می باشد. رهبر پرحرف جمهوری اسلامی بارها و بارها پادشاهان برجسته و دادگری همچون کوروش، داریوش و انوشیروان را جباران تاریخ و شاهان فاسد و عیاش نامیده است در حالی که به گواهی تمامی تاریخ نویسان و باستان شناسان کوروش بزرگ پدید آورنده نخستین منشور حقوق انسان، تساوی حقوقی، آزادی دینی و لغو برده داری است و داریوش مردمانش را از دروغ و سپاه دشمن برحذر می داشت و انوشیروان نیز راه و روشی قابل قبول در ایران به وجود آورده بود. در جایی خامنه ای به فرو ریختن کنگره های کاخ کسرا در زمان تولد محمد پیامبر اسلام اشاره می کند که خود توهینی آشکار به تاریخ ایران باستان و پادشاهان ساسانی است. در یک جای دیگر او و سایر هم فکرانش تخت جمشید این شاهکار معماری و افتخار همه دوران را چند ستون بی ارزش و نماد طاغوت می نامند که عمق کینه ورزی آنان با فرهنگ باستانی و ارزشمند ایران را نشان می دهد.

۲ نظر:

  1. آنقدر پارس کنید که بمیرید

    خود فروشان بی ناموس

    مرگ بر آمریکا
    مرگ بر اسرائیل کودک کش
    مرگ بر انگلیس
    مرگ بر آلمان
    مرگ بر فرانسه
    مرگ بر روسیه
    مرگ بر بی خردان

    پاسخحذف
  2. خوب نظرات شما خیلی یک جانبه بود .
    من نمی تونم با اطمینان بگم که همه ی حرف های شما غلطه اما با اطمینان میگم شما داری یک طرفه به قاضی میری . طرفداری شما از این عقاید دقیقا مثل طرفداری خیلی آدم های خشکه مذهبی از اسلام هستش . در این که تمدن اسلامی در اوج شکوفایی خودش خیلی پیشرفت داشته شکی نیست و اسناد از پیشرفت های اون ها اینقدر زیاده که ادعای عدم این پیشرفت ها خندهداره . همین ابن سینا و ابوریحان بیرونی و خیام و این ها همونی هستند که بهش می گند شکوفایی تمدن اسلامی . اگر هم شما بگین این ها هم دانشمندان بزرگی نبودند به ای خاطر هست که کار هاشون رو نمی دونید . مثلا ابوریحان توی دوره ی خودش شعاع زمین رو حساب کرده بود . جالب اون جاست که صد ها سال بعد بود که اروپایی ها تازه فهمیده بودند که زمین گرده!

    پاسخحذف