کمتر روزی وجود
دارد که خبری از آزار اقلیت ها و نوکیشان سایر ادیان در جمهوری
اسلامی به گوش نرسد. و به طور مرتب می شنویم که نیروهای امنیتی با یورش به منزل نوکیشان،
آنها را دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل کرده و کتابهای دینی و وسایل شخصی بازداشت
شدگان مانند کامپیوتر و ... آنان را نیز توقیف می کنند . مأموران، خودسرانه و بدون
نشان دادن مجوز از سوی دستگاه قضائی با ورود به منازل این افراد، اقدام به تفتیش و
بازرسی آن مکان می کنند.
فشار به نوکیشان امر تازهای نیست و مشکل
نوکیشی سابقهاش بسیار طولانی است. نوکیشان معمولا همیشه با مشکل روبهرو بودهاند،
پیروان کیش قدیم به آنها کینه میورزند، معتقدان به آیین جدید هم به آنها به دیده تردید
مینگرند. جز این هم نمیشود انتظار داشت. به ویژه هنگامی که تعصب حاکم باشد، تغییر
دین میتواند خیانت تلقی و خطرناک هم بشود. نوکیشان نزد حکومت اسلامی مشکوک محسوب میشدند.مشکل
نوکیشان و بدعتگذاران دو چندان است، چون آنان استیلای دین حاکم را از درون به خطر
میاندازند و صرف وجودشان افراد ناراضی دیگر را نیز به آئین تازه فرا میخوانند.
در ایران حکومت با تفتیش عقاید، میکوشد به یکپارچگی
دینی مورد نظر خود نائل شود. هر که جور دیگری بود یا نوع دیگری میاندیشد متهم به
ارتداد و شرک میشود و اگر به جرم خود اعتراف نکند، ممکن است بعد از دستگیری،
زندانی و شکنجه و اعدام شود.
اختلاف عقیده و آرا که در دموکراسی عادی
است، در اسلام غیر عادی است. اسلام اختلاف و دوگویی را بر نمیتابد. در طول قرون بر
سر اختلافهای مختلف، فرق گوناگونی از مرجئه و مشبهه و مشعشعیان و زنادقه و شعوبیه
گرفته تا اسماعیلیه و اشاعره و حروفیه و رافضیه و مطرفیه و معتزله و نقطویه و غیره
پدید آمد و در موارد بسیار کار به خونریزی کشید. همچنین ارتداد در اسلام به هیچ وجه
پذیرفته نیست. هرچند در قرآن حکم صریحی در مورد شخص مرتد وجود ندارد، اما در احادیث
و سنت اسلامی مواردی وجود دارد که بیان کننده حکم اعدام و مرگ برای مرتد است.
مرتد به کسی گفته میشود که از اسلام خروج
پیدا کند و یا به کفرگرایش پیدا کند و کافر شود. این ابراز کفر ممکن است به هر شکلی
باشد. در تعالیم اسلامی و فقهی مرتد دو نوع است:
مرتد فطری: کسی که پدر و مادر او مسلمان
هستند و پس از بلوغ، دین اسلام را میپذیرد و بعد، از اسلام خارج میشود را مرتد فطری
میگویند.
مرتد ملی: کسی است که پدر و مادر او مسلمان
نیستند و پس از بلوغ دین اسلام را میپذیرد و بعد، از اسلام خارج میشود.
نظام حاکم فقهی و قضائی، اجازه ترک دین به
شهروندان نمیدهد. هرکس که مرتکب این کار شود ممکن است با مجازاتهایی سنگین از جمله
اعدام روبهرو شود.
در جمهوری اسلامی در سالهای نخست بعد از
انقلاب از میان اقلیتهای دینی تنها بهاییان مورد حمله قرار میگرفتند، اما در سالهای
بعد با زیاد شدن فشار نظام جمهوری اسلامی بر مردم و اعمال محدودیتهای مدنی کمکم گریز
از دین حاکم هم شروع شد و رفته رفته توسعه پیدا کرد.
بهاییان بزرگترین قربانیان نوکیشی بعد از
انقلاب بودند. آنها از زمان پیدایششان در قرن نوزدهم مورد آزار قرار گرفتهاند. در
زمان پهلوی نیز هر چند سال ۱۳۳۴به تحریک
محمد تقی فلسفی و پخش سخنرانیهای او از تلویزیون و رادیو عبادتگاه مخصوص بهائیان در
تهران تصرف و تخریب شد، اما بهاییان از آزادیهای دینی و حقوق مدنی برخوردار بودند.
بعداز انقلاب، بهائیان متهم به حمایت از نظام پهلوی شدند و عدهای از آنان اعدام شدند.اماکن
مقدس و گورستانهای بهایی تخریب و خانههای بهائیان از جمله در قریه سعدی شیراز آتش
زده شد. از اشتغال آنان در مراکز دولتی و ادارات نیز جلوگیری به عمل آمد.
بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی
حکومت اسلامی ایران، بهائیان علاوه بر محرومیت از اشتغال در اماکن دولتی، از تحصیلات
دانشگاهی نیز محروم هستند. اعتراض آنها نیز به جایی نمیرسد و سرکوب میشود.
گزارش سالانه وزارت امورخارجه آمریکا در
مورد آزادیهای مذهبی در جهان، نقض حقوق اقلیتهای مذهبی در ایران را مورد انتقاد قرار
داده است. در این گزارش که همه ساله به کنگره آمریکا ارائه میشود، آمده است که رویکرد
دولت ایران در برخورد با آزادی مذهبی در این کشور همچنان رو به وخامت میرود. گزارش
وزارت خارجه آمریکا همچنان از ایجاد فضای تهدید آمیز برای اقلیتهای مذهبی غیر شیعه
در ایران از جمله اقلیتهای مذهبی بهائیان، صوفیان، مسیحیان و یهودیان انتقاد کرده
است.
براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، ادیان
مسیحی و یهودی آزاد هستند، اما وضع نوکیشان فرق میکند: کشیش هوسپیان سال ١٣٧٢ در کرج
کشته شد. یک سال بعد از آن هم جنازههای قطعه قطعه کشیش دیباج و کشیش میکائیلیان را
در یک فریزر پیدا کردند.
در جمهوری اسلامی ارمنیها و آشوریها که
به عنوان مسیحیان قومی شناخته میشوند، میتوانند مراسم دینی خود را به جای آورند،
اما فقط به زبان خودشان. اجرای این مراسم به زبان فارسی با مشکل روبهرو است چون از
این راه نوکیشان مسلمان جذب کلیسا میشوند و حکومت این را خوش نمیدارد.
چاپ کتاب مقدس مسیحیان به زبان فارسی ممنوع
شده است. بنا به پارهای گزارشها کتاب مقدس به زبان فارسی را مانند کالاهای قاچاق
ضبط میکنند و آتش میزنند.خدمات کلیسا در تهران به زبان فارسی
و در روزهای جمعه ممنوع شده است. از آنها خواسته شده که فقط یکشنبهها و به زبان آشوری
یا ارمنی مراسم اجرا کنند.
فشار به نوکیشان به ویژه بعد از نطق خامنهای،
در روز ۲۷ مهر
۱۳۸۹ در اولین روز سفر 9 روزهاش
به قم تشدید شد. به طوری که نوکیشان کم کم کارشان به ایجاد کلیساهای زیرزمینی یا کلیساهای
خانگی کشید.
خامنهای گفت: «دشمنان اسلام قصد دارند که
دین را در جامعه ایران تضعیف کنند و برای این کار، از جمله به اشاعه بیبند و باری
و اباحیگری(ملحدی که همه چیز را مباح شمرد و ارتکاب محرمات را روا دارد) ، ترویج عرفانهای
کاذب، ترویج بهائیت و گسترش کلیساهای خانگی میپردازند.
در پی این سخنرانی دیگر راستگرایان نظام
هم نوک حمله خود را متوجه نوکیشان کردند. مقامهای سیاسی و مذهبی دیگر نیز با سخنانی
به این موج دامن زدند تا مقامهای امنیتی و قضائی بتوانند به صورتی سازمان یافته به
دگرباوران و اقلیتهای مذهبی هجوم آورند.
محمدتقی مصباح یزدی از ترویج مسیحیت در برخی
استانها انتقاد کرد. وحید خراسانی از مراجع سنتی قم گفت: مردم دارند مسیحی میشوند.
اینها دنبال ریاست خودشان هستند. یکی نیست به این دستگاه بگوید این همه تبلیغات مسیحیت
ضال و مضل حتی در قم به چه معناست؟ اینها را دارند به خورد این امت میدهند. دین و
ایمان از مغز این جوانها برده میشود. او افزود: بساط تبلیغ مسیحیت باید از این مملکت
برچیده شود.
حجتالاسلام عباس کعبی، عضو مجلس خبرگان
مسئله کلیساهای خانگی را طرحی ضد دینی و ضد هویتی دانست.
حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات نیز یک قدم فراتر
رفت و از رواج مسیحیت حتی در میان نخبگان حوزوی خبر داد. او این امر را به سرویسها
جاسوسی غرب نسبت داد و گفت: امروزه بسیاری از افرادی که به تازگی مسیحی شده اند، روزی
مخلصین اهل بیت و شیعههای معتقد بودند و دشمنان با روشهای علمی آنها را به ترکیه
کشانده و برای آنها مراسم غسل تعمید گذاشتهاند.
پیرو این زمینهسازیها عده کثیری از نوکیشان
مسیحی در کلیساهای خانگی، منازل و یا در محل کارشان بازداشت شدند. این همه در حالی
است که اصل ۲۳ قانون
اساسی جمهوری اسلامی تصریح کرده است: «تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به
صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد.
هر از گاهی مسئولین جمهوری اسلامی مسیحیان
را بازداشت میکنند و حتی خانوادههای آنها را هم در جریان نمیگذارند. مسیحیان دستگیر
شده حتی دسترسی به وکیل هم ندارند و بدتر از آن حتی رسما اتهامشان به آنها تفهیم نمیشود.کشیش آمریکایی ایرانی، سعید عابدینی هم که دستگیر شده
است، مدتی مسئول بیش از صد کلیسای خانگی در ایران بود و در حال حاضر به هشت سال زندان
محکوم شده است. عابدینی که نوکیش مسیحی در جریان سفری که برای بازدید از خانواده و
پیگیری تأسیس یک پرورشگاه به ایران داشت، بدون اعلام اتهام بازداشت شد.آقای عابدینی چندی پیش در نامهای به همسرش نوشت :گاهی
به من میگویند به خاطر ایمانم به عیسی مسیح به دار آویخته خواهم شد. یک روز مرا بازجویی
میکنند و کتک میزنند، روز بعد به من شیرینی تعارف میکنند!
امروزه دیگر مقابله با نظام صرفا جنبه سیاسی
ندارد و مسائل دینی مطرح شده، مشکلات فکری، توسعه شبهات بر خلاف نظرات حاکم اسلامی و رواج سایر ادیان، به بنیادهای فکری جمهوری اسلامی لطمه وارد کرده و برای پایداری نظام اسلامی خطرناک شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر