یکی از معظلات بزرگ
در کشورمان از زمان روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی، از دست دادن سرمایه های انسانی
و مالی فراوان به سمت کشورهای توسعه یافته و خسارات جبران ناپذیر ناشی از این
موارد بوده است که یکی از این موارد فرار مغزها است که به مهاجرت متخصصین و نخبگان
علمی از ایران گفته میشود و یکی معضلات اجتماعی، اقتصادی و آموزشی ایران است. بنابر
آمار مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۹، ۶۰ هزار نفر از ایرانیانی که در این سال مهاجرت کرده اند در زمره مهاجران
نخبه دستهبندی میشوند. این افراد غالبا دارای مقامهایی در المپیادهای علمی بوده
و یا جزء نفرات برتر کنکور و یا دانشگاهها میباشند.
درصد قابل توجهی از
دانشآموختگان علمی در ایران مایلند به کشورهای پیشرفته مهاجرت کنند. صندوق بینالمللی
پول در گزارش سال ۲۰۰۹ خود اعلام کردهاست ایران به لحاظ مهاجرت نخبگان، در میان
۹۱ کشور در حال توسعه یا توسعه نیافته جهان، مقام نخست را داراست. این در حالیست که
احمدی نژاد وجود فرار مغزها را نامهم تلقی
میکرد و برخی مسئولان حتی وجود فرار مغزها از ایران را منتفی میدانند.
صندوق بینالمللی پول،
بیکاری، سطح پائین درآمد اساتید و نخبگان، نارسائیهای مالی و اداری، کمبود امکانات
تخصصی علمی و بی ثباتی سیاسی و اجتماعی را از جمله دلایل مهاجرت ایرانیان ذکر کرده
است.
فرار مغزها پس از انقلاب
اسلامی ایران و در جریان انقلاب فرهنگی نخست با سخنرانی خمینی اذهان عمومی را به خود
جلب نمود: "منافقین هی میگویند مغزها دارند فرار میکنند. به جهنم که فرار میکنند.
این دانشگاه رفتهها، اینها که همه اش دم از علم و تمدن غرب میزنند، بگذارید بروند.
ما این علم و دانش غرب را نمیخواهیم. اگر شما هم می دانید که اینجا جایتان نیست فرار
کنید. راهتان باز است."
پس از جنگ ایران و
عراق، فرار مغزها افزایش یافت.در سال ۲۰۰۶، احمدینژاد با سیاستهای جدید و با شعار «زدودن دانشگاهها
از عوامل نفوذ لیبرال و سکولار غرب» اقدام به بازنشسته سازی اجباری بسیاری از اساتید
و هیئت علمی دانشگاهها و جایگرینی آنها نمود. برخی کارشناسان، سیاستهای او را از عوامل
مستقیم افزایش فرار مغزها در سالهای اخیر دانستهاند.
ایران از نظر فرار
مغزها در صدر کشورهای جهان قرار دارد، حدود ۲۵٪ از کل ایرانیان تحصیل کرده هم
اکنون در کشورهای توسعه یافته زندگی می کنند. طبق آمار صندوق بینالمللی پول، سالانه
بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار نفر از ایرانیان تحصیل کرده برای خروج از ایران اقدام میکنند
و ایران از نظر فرار مغزها در بین ۹۱ کشور در حال توسعه و توسعه نیافته جهان مقام اول
را از آن خود کردهاست. خروج سالانه این تعداد ایرانی با تحصیلات عالی از این کشور
معادل خروج ۵۰ میلیارد دلار سرمایه سالیانه از این کشور است. همچنین ۶۰ هزار دانشجوی
ایرانی خارج از ایران تحصیل میکنند.طبق آمارهای رسمی نسبت خروج فارغ التحصیلان از
ایران به تعداد کل این افراد، ۱۵ درصد است.
در سال ۲۰۰۶ میلادی،
۵٫۱٪ از تولید ناخالص داخلی صرف نیازهای آموزشی کشور شد که در مقایسه با دیگر کشورهای
جهان در جایگاه رتبه ۶۷ قرار داشت. خسارتی که حاصل از فرار مغزهای ایرانی به خارج از
کشور میشود دهها میلیارد دلار در سال برآورد شدهاست و تمام این سرمایه هایی که
مملکت سالها برای آموزش و پرورش و خدمات این جوانان می پردازد زمانی که به بازدهی
می رسد به راحتی نصیب کشورهای توسعه یافته می شود.
طبق آمار۹۰ نفر از
۱۲۵ دانش آموزی که در سه سال گذشته در المپیادهای جهانی رتبه کسب کردهاند، هم اکنون
در دانشگاههای آمریکا تحصیل میکنند. بسیاری از آنان هرگز به ایران جهت زندگی دائم
باز نمیگردند.
طبق آمار صندوق بینالمللی
پول هم اکنون بیش از ۲۵۰ هزار مهندس و پزشک ایرانی و بیش از ۱۷۰ هزار ایرانی با تحصیلات
عالیه در آمریکا زندگی میکنند و طبق آمار رسمی اداره گذرنامه، در سال ۸۷ روزانه
۱۵ کارشناس ارشد، ۳/۲ دکترا و در مجموع ۵۴۷۵ نفر لیسانس از کشور مهاجرت کردند. گزارش
صندوق بینالمللی پول در ادامه افزودهاست که بیش از ۱۵٪ سرمایههای انسانی ایران به آمریکا
و ۲۵٪ به کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی اروپا مهاجرت میکنند.
همینطور از مجموع صد
هزار ایرانی در آلمان در سالهای گذشته ۲۰۰۰ جلد کتاب منتشر شده، در حالیکه از بین چند میلیون ترک مهاجر آلمان تنها ۱۰۰ جلد کتاب منتشر شدهاست.
عوامل:
تخمین زده میشود که
هر سال در حدود ۱۵۰٬۰۰۰ نفر از ایران خارج میشوند، که معمولا به دلیل بازار کار
ضعیف و شرایط دشوار اجتماعی میباشد.
علل اصلی جذب شدن نخبگان
ایرانی را به مراکز علمی سایر کشورها را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود:
عوامل اقتصادی: مسلما
یکی از عوامل اساسی که اکثر فرزانگان را جذب کشورهای دیگر میکند، عوامل اقتصادی و
فقر است. وقتی که میزان حقوق یک متخصص در خارج، دهها برابر حقوق همان شخص در ایران
است، مسلما بعضی از متخصصان به فکر مهاجرت به آن کشور خواهند بود.
بی توجهی به ماهیت
علم: در ایران آن قدر که در رسانهها مثلا از ورزشکاران تجلیل میشود، به چهرههای
علمی، استادان برجسته و دانشمندان توجه نمیشود.
خدمت سربازی اجباری
و طولانی
عوامل سیاسی و قانونی
بی توجهی به پژوهش
عدم شایسته سالاری
میزان امید به آینده
انحصارات دولتی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر