فصل تابستان با جشنواره ها و فستیوالهای
خیابانی بسیاری گره خورده است. یکی از این فستیوالهای خوش رنگ و شاد، فستیوال رنگارنگ
"پراید" است که در روز آخر خود رژه همجنسگرایان و حامیان آنها را هم شامل
میشود. این فستیوال در کشورهای بسیاری مرسوم است و نه فقط زمانی برای شادی که زمانی
برای مطرح کردن مسائل و مشکلات دگرباشان جنسی در سراسر جهان نیز هست. اما وضعیت همجنسگرایان
در ایران؛ جایی که رئیس جمهور آن منکر وجود همجنسگرایان است چگونه است؟
قوانین ایران با قوانین مذهبی و اسلامی گره
خورده است و همانطور که میدانیم مذاهب و اینجا اسلام مشخصا با همجنسگرایی مخالف است
و برای آن مجازات تعیین میکند. البته امروزه در غرب و دیگر نقاط دنیا براثر مبارزات
جنبشهای پیشرو و مترقی دست مذاهب از زندگی مردم تا حد زیادی کوتاه شده و مردم میتوانند
انتخاب خود را در گرایش جنسی خود داشته باشند.
یکی از مسائلی که جنبش های مذهبی و اسلامی
دائما در این زمینه مطرح میکنند بحث بنیان خانواده و اهمیت آن برای بقا و برای جامعه
است.
این جمله میتواند به گوش عجیب بیاید حتی
غیر قابل باور اما ادیان از همجنسگرایان میترسند چرا که احساس میکنند که آنها نرم های
رایج را خدشه دار میکنند. مذاهب دائما سعی دارند به زنان بقبولانند که آنها برای سرویس
دهی به مردان آفریده شده اند حال چه این کلمات را با انشایی نرم و لبخند به لب بگویند
یا با زبانی خشن بگویند تفاوتی ندارد. اصولا ادیان با روابط متقابل انسانی مشکل دارند
و روابط را در حد معامله ی کالا به کالا میبینند. زن با مرد میخوابد و مرد به او خوراک
و پوشاک میدهد.
پس باید وجود همجنسگرایان را در یک کشوربا
قوانین مذهبی قلم گرفت و ایران از این دست کشورهاست. اما همانطور که میدانید روابط
انسانی و عشق ممنوعییت نمیشناسند. مقامات جمهوری اسلامی سعی میکنند همجنسگرایی را نوعی
بیماری نشان دهند که فرد تحت مداوا قرار میگیرد و"خوب"” میشود و یا با عمل
تغییر جنسیت که گاهی هیچ احتیاجی به آن نیست به جنسییت "درست" دست پیدا میکند.
از نظر حکومت اسلامی در ایران، افراد یا زن هستند یا مرد و اگر کسی غیر از این است
باید خودش را درست کند تا در قالبهای رایج جا بگیرد. یعنی گرایش و جنبشی که هیچ چیزی
را برنمیتابد.
در ایران، همجنسگرایی برای مردان جرم محسوب
میشود که مجازات آن اعدام است. طبق ماده 109 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1370 حکم
لواط(همجنسگرایی مردان) اعدام تعیین شده است. البته بعدا تغییرات کوچکی در این ماده
قانونی ایجاد شد که حتی در آن هم حکم "مفعول" به هر حال اعدام و حکم
"فاعل" بسته به موقعیت متفاوت خواهد بود و احتمال دارد از اعدام نجات پیدا
کند. و در مسئله ی مساحقه که همجنسگرایی زنانه است به مثلا کمی به زنان تخفیف داده
شده و زمانی فرد اعدام میشود که چهار مرتبه حکم حد(شلاق) بر زن جاری شده باشد.
باید خاطر نشان کرد که به دو دلیل آمار دقیقی
از تعداد کسانی که به واسطه ی همجنسگرایی مجازات و اعدام میشوند نمیتوان بدست آورد.
اول: دادگاههای غیر علنی تحت عنوان “جرایم ناموسی” که ممکن است احساسات عمومی را خدشه
دار کند و دوم اینکه هیچ کس را تحت عنوان همجنسگرا اعدام نمیکنند بلکه به آن نام تجاوز
یا "لواط به عنف" میدهند. بنابراین به راحتی میتوانند ادعا کنند که هیچ فردی
با این عنوان و جرم اعدام نشده است.
در حالی که همجنسگرایان و دگرباشان جنسی
در نقاط دیگری از دنیا و مخصوصا در غرب در پی احقاق بیشتر حقوق خود هستند، برای نمونه
داشتن حق ازدواج هستند. در ایران همجنسگرایان این احساس خود را سرکوب و مخفی میکنند
و آنهایی که این احساس را افشا میکنند با فشارهای بسیاری از طرف حکومت، قوانین و جامعه
و خانواده ی خود مواجه میشوند. به طور مثال دوست دارم به آهنگ سایه اسکای با نام
"سایه یک زن ایرانی" اشاره کنم که به زیبایی روایت زنان لزبین ایرانی در
ایران میپردازد. این آهنگ روایت اسفناک همجنسگرایان در ایران است. جامعه ای که به خاطر
وجود یک حکومت جانی،بیمار و فاسد به همجنسگرایان و دگرباشان فشار میاورد که به نحوی"خوب"
شوند. البته ناگفته نماند آگاهی عمومی در این زمینه علیرغم وجود حکومت اسلامی به لطف
اینترنت و مدیای اجتماعی بسیار بالا رفته است و جوانان، امروزه، به دگرباشان جنسی مانند
گذشته نگاه نمیکنند. اما همچنان دگرباشان جنسی با فشارهای روانی و اجتماعی بسیاری روبرو
هستند. به امید روزی که به انسان به عنوان یک انسان فارغ از مسائل دیگر نگاه شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر