همیشه و حتی در دوران اوج اسلام، در جوامع آن
جنگ و خونریزی وجود داشته و خبری از معنویات خالص دینی و جدا از سیاست در آن نبوده
است. آنهائی که به شوکت و عظمت گذشته اسلام نظر دارند، در هر لباسی، یا از چگونگی پایه
گرفتن و تاریخ آن ناآگاهند که این عدم آگاهی بزرگترین عامل آسیب رسانی به جامعه شیعیان
ایرانست، یا آگاهند و کتمان می کنند که
در هر مقامی ریاکار و تبهکارند. کوشش مذبوحانه ای که برای احیاء و زنده کردن دوباره
اسلام در قالبهای مختلف اصلاح گری صورت می پذیرد، در واقع آخرین میخهاییست که به تابوت
اسلام فقاهتی و سیاسی زده میشود. ضمن اینکه پدیده گریز از دین یا تنفر از دین در میان
جوانان مسلمان ایرانی شیوع یافته است. این امر باعث شده که جوانان ایرانی به مخالفت
علنی با اسلام بپردازند و کلا ذهن خود را از هرگونه گرایش دینی پاک کنند و تبدیل به
انسانهایی شوند که به هیچ دینی اعتقاد ندارند یا اینکه به اسلام پشت کرده و به سوی
ادیان دیگری چون مسیحیت و زرتشت... رو می آورند.
اگرمسلمانان ایران بطور خاص و تمام مسلمانان
بطور عام بدانند که در طول این 1400 سال گذشته اسلام، ما هیچ خیری از خدای اسلام یا بهترست بگوئیم، الله محمد ندیده
و از رحیمی و رحمانی و عدل و دادگستری او اثری به ما نرسیده، جز زورگوئی و چپاولگری
و تمامیت خواهی آخوندها شیعه و دیگر بنیادگرایان اسلامی در سراسر جهان، مقدار زیادی
از مشکلات ما حل خواهد شد. حداقل مردم ایران باید بداند
که نمایندگان الله، سالهاست در کشورمان چه می کنند، و به کجا متصلند. مروجین و مبلغان
این خدا باید ثابت کنند که فسق و فجور، زندان و شکنجه، کشتار انسانها، چپاول اموال
کشور و املاک مردم و تجاوز به حریم شرف و حیثیت یک ملت که بنام یک حاکمیت مذهبی بر
مردم ایران روا داشته شده در حوزه کدامیک از صفات برگزیده خدایشان قرار دارد.
شایداجداد ما ایرانیان فریب برادری و برابری
اسلام را خورده باشند که البته مزد خوش باوری های آنها را امروز ما گرفته ایم. اما
بطور کلی از روزی که پای اسلام و خدای آن الله به این کشور باز شد، جز نکبت و فلاکت
و سیاه روزی چیزی نصیب ما و پدران ما نشد. اگر فجایعی که این جماعت آخوندهای شیعه در
ایران به راه انداخته اند، الهام گرفته از دستورات و فرامین خدای اسلام است، باید تکلیفمان
را با چنین خدائی روشن کنیم، زیرا چنین خدایی شایسته و در خور پرستیدن نیست. شریعتمداران
شیعه باید روشن کنند که خدای مذهبشان در این میان و در این سیه روزی ها چه نقشی داشته
و اصلا بودن یا نبودنش چه فرقی به حال و روز این مردم دارد و برای چی میان اینهمه ملت
مسلمان این خدا گریبان ملت ایران را گرفته تا حاکمیت الهی اش را در این سرزمین پیاده
کند.
شاید بگوئید کردار و اعمال آخوندهای حاکم امروز
و خلفای و حکام عرب در گذشته هیچ ربطی به خدا ندارد. اما ما نباید فراموش کنیم که هم
اعراب غارتگر صدر اسلام و هم آخوندهای آدمکش امروز هر چه کرده اند بنام همان خدای اسلام
انجام داده اند و هنوز هم می دهند. تازه این جنایتکاران از نام خدا سوء استفاده می
نمایند، پس خود خدا که مدعی است حتی یک برگ از درخت بدون خواست و اراده ی او بر زمین
نمی ریزد چکاره است؟ و چه کار می کند؟ اصلا کجاست؟ چه زمانی به فجایعی که به نام او
به سر مردم می آورند پاسخ خواهد داد؟ لطفا نگوئید که در آن دنیا به حساب و کتاب گناهکاران
رسیدگی خواهد شد، زیرا هنوز علم و معرفت بشر بعد از هزاران سال کنکاش به این موهومات
پی نبرده است. از این گذشته اگر چنین حساب و کتابی در کار بود محال بود که آخوند جماعت
که بهتر از هر کس به این مسائل واقف است، اینطور بی پروا دست به جنایت بزند. ضمنا اگر
خدا فقط به کارهای دنیای دیگر ما می پردازد، پس به این دنیای ما چه کار دارد و برای
چه عاملان فاسد خود را مثل مور و ملخ به جان ما انداخته و با توالت رفتن ما هم کار
دارد و زندگی این دنیای ما را به جهنم تبدیل کرده است؟
وقتی آقایان روحانی،فقیه،حجت الاسلام و آیت
الله... به نیابت از خدا این همه جور و جفا به مردم روا می دارند، برهیچکس ایرادی وارد
نیست که به موجودیت خدای این آخوندها شک و به شریعت او تردید کند و حتی طایفه ای که
مبشر و مبلغ چنین خدائی و شریعتی هستند از جامعه خود طرد نمایند. چرا؟ چون متولیان
معرکه این خدا در طول 1400 سال، هر وقت به قدرت رسیده یا در کنار قدرتمندان قرار گرفته
و همانگونه رفتار کرده که در طول این سی و چند سال گذشته شاهد آن هستیم. بنابراین راه
رهائی و سلامت کشورمان و مردمان مان تنها با سرنگونی رژیم دجال مذهبی آخوندها به پایان
نمی رسد، بلکه باید تکلیفمان را با زیر بنای این شریعت و الله آن روشن کنیم. در حقیقت
درباره شریعت و خدائی که به شریعتمدارنش این اجازه را می دهد تا با دیگران و حتی پیروانش
اینگونه رفتار ناشایست غیر انسانی کنند، واقعا باید دوباره اندیشید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر