عملا هیچ فرقی بین آنچیزی که خمینی داشته و الان سلطان علی خامنه ای دارد نیست و باز بر طبق همین اساس هیچ فرقی هم بین پیروان راه خمینی که به اصطلاح، پیرو خط امام نامیده می شوند با پیروان خامنه ای که ولایتی و یا محافظه کار نامیده می شوند و برجسته ترینشان همین «قرارگاه عمار» هستند ، نیست و همه اینها در جمع که بخواهی نگاه کنی سر و ته یه کرباس هستند !
اما برخلاف چیزی که طرفداران خامنه ای این روزها
بسیار سعی دارند نشان بدهند که آمیزه هایشان انقلابی و برگرفته از تفکر خمینی است اما
عملا اینگونه نیستند!
داستان هم به اینجا برمی گردد که ورای فرقهای
بسیاری که بین رهبری خمینی و خامنه ای است دولتهای این دو رهبر جمهوری اسلامی هم فرقهای بسیاری با یکدیگر دارند که اصلی ترین آنها، تفاوت سمبولیک بین دوران خمینی و
خامنه ای هست .
دوران خمینی ، دوران علمداری تفکر مرتضی مطهری
و تا حدودی هم منتظری بود اما در دوران خامنه ای بیشتردوران تفکر مصباح یزدی بوده است
، تفکری که چکیده و آئینه تمام نمایش همین حزب اللهی ها می باشد !
گرچه دولت احمدی نژاد دولت آرمانی و ایده آل خامنه ای بود. چرا که این دولت احمدی
نژاد بواقع اولین دولتی بود که در بعد از فوت خمینی و رهبری خامنه ای دقیقا آنی بود
که مد نظر او بوده است، اما یک تفاوت بسیار چشمگیری که بین این دو رهبری و دولتها وجود
دارد این هست که هر چقدر در ایدئولوژی خمینی در دهه اول انقلاب، مفهوم سمبولیک امامحسین
و عاشورا و «حسینی بودن»، اهمیت مرکزی داشت الان
در رهبری خامنه ای بیشتر ایدئولوژی مصباح یزدی
و حجتیه ای ها و امام زمان و مفهوم انتظار و فرج است که مرکزیت دارد .
حالا تفاوت این دو چرا مهم است ؟ اهمیت مسئله
در این است که اولی یعنی عاشورا یک اتفاق واقعی است که در تاریخ رخ داده است و اگر
اغراقهای ساخته صفویه وشیعه را از آن کنار بگذاریم همه بر سر وقوع آن موافقند. به هر حال، نوع عاشورا یک شورش سیاسی بر ضد حکومت وقت و نابرابری حاکم بر آن بود.
اما دومی، یعنی ظهور امام زمان تنها یک وعده
بیتضمین و دستاویز خوبی برای مشروعیت بخشیدن به حکومت اسلامی است که اصولا بسیاری از علمای حتی شیعه بر سر اصل آن اختلاف دارند. چیزی که
حقیقتش تنها به چند روایت نصفه نیمه متکی است و قرار است روزی در آینده اتفاق بیفتد.
روزی که تا حالا هزارو اندی سال عقب افتاده است و ممکن هم هست که هرگز هم نیاید!
این همان دعوای تاریخی و اختلاف تفکر بین خمینی
و حجته ای ها و مشخص ترمصباح است ، تفاوت بین این دوخود مشخص کننده شکافی است که این
روزها هم مشاهده می شود و آن فرهنگ «حسینی بودن » یا «حسنی بودن » و امام زمانی بودن
هست .
یعنی تنازع بین قهرمانی و مبارزه با محافظهکاری
است ! بین شورش و غیبت و در نهایت بین واقعیت و خیال.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر