هم چنان سیاست دشمن ستیزی آیت الله خامنه ای
ادامه دارد، ایشان در صحبت های دیروز خود طبق روال گذشته به دفعات از دشمن و دشمن
ستیزی گفتند.
آیتالله خامنهای، دیروز ۱۹ دی گفت: "یکی از برکات مذاکرات این بود که
دشمنی آمریکا با ایران و ایرانی و اسلام برای همه روشن شد." او به مقامهای دولتی
توصیه کرد که هرچند برای حل "مسائل بیرونی" تلاش میکنند نباید "چشم
به بیرون" بدوزند.!!!!
او تاکید کرد که ایران به خاطر تحریمها پای مذاکرات
نرفته است، بلکه "ما قبلا هم اعلام کردهایم در موضوعات خاص که مصلحت بدانیم با
این شیطان برای رفع شرش مذاکره میکنیم"!!!!!!!!!!
ایشان در حالی امروز از "روشن شدن دشمنی
آمریکا در مذاکرات" سخن گفته که پیش از این، در آبان و قبل از توافق ۶ ماهه با کشورهای ۱+۵ پیشبینی کرده بود: "همانطور
که در مشهد هم گفتم، به مذاکره خوشبین نیستم ولی باذن الله از این مذاکرات ضرری هم
نمیکنیم و این تجربه، ظرفیت فکری ملت ما را بالا خواهد بود.""
او آغاز سال 92 هم در مشهد گفته بود: "من
به این مذاکره خوشبین نیستم اما مخالفتی هم با آن ندارم.""
البته خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داده بود که
ایران و آمریکا از چندین ماه قبل، در دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد،
به طور سری با یکدیگر مذاکراتی داشتهاند، و در حال حاضرگروهی از محافظهکاران ایرانی
از سیاست خارجی دولت حسن روحانی و به ویژه برخی جهتگیریهای محمدجواد ظریف، وزیر
خارجه، انتقاد میکنند.
با این حال آیتالله علی خامنهای به دفعات از
دیپلماتهای ایرانی حمایت کرده است. او از جمله در آبان ماه گفت: "هیچکس نباید
مجموعه مذاکرهکنندگان ما را سازشکار بداند، اینها بچههای خود ما و بچههای انقلابند.
یک مأموریت سختی را بر عهده دارند و هیچکس نباید مأموری را که مشغول کاری است تضعیف
کند."
البته راجب مطالب بالا بهتر است بدانیم که در مباحث فلسفه سیاست یک نظریه وجود دارد که این احتمال وجود دارد که حکومت های ستمگر
برای توجیه مشکلات و ستم ها و حتی سرکوب معترضان، دشمنی را برای ملت خود فرض بگیرند
و تعریف کنند که اصلا وجود ندارد، که این برای تحمیق ملت هاست تا دولت هایشان را تحمل
و تبعیت کنند. در حالیکه دشمن صرفا دشمن فرضیست و در عالم خارج وجود ندارد.
ما که بالاخره سر از سیاست سران مملکت
درنیاوردیم و هم چنان گیج و حیران به این اوضاع می نگریم! که آیا بالاخره مذاکره
با شیطان به چه معنی است؟ شاید ضرب المثل های فارسی خودمان بتوانند به بیان بهتر این
سیاست کمک کنند که :
هم میترسم هم میترسونم
هم خدا را میخواهد هم خرما
به نظر میرسد این موضوع ریشه در عدم صداقت و
زیاده خواهی و عدم تطابق گفته ها و عملکردهای بزرگان و سیاست و دین ما داشته که باعث
شده که از زمان کودکی، ما به واقع نسلی بلاتکلیف و سرگردان باشیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر