۱۳۹۲ اسفند ۳, شنبه

چرا دین اسلام یک دروغ است؟

35 سال است در ایران به نام اسلام زندگی را بر یک ملت هفتاد میلیونی تنگ کرده اند و خامنه ای به نام اسلام ناب محمدی، نوکران خود را که زیر دست فیروزآبادی درنده پرورش یافته اند برای کشتار مردم به خیابان ها می فرستد و شنیع ترین اعمال را به نام اسلام ناب محمدی مرتکب می شوند. سال هاست که طالبان برای پیشبرد اسلام آدم می کشد. امیران کشورهای سنی حاشیه خلیج فارس برای پیشبرد کیش وهابی، زنان خود را به پستوها فرستاده اند و به نوعی دیگر خود را نایبان خدا می دانند.
در دارفور که خطرناکترین منطقه در روی کره خاکی است؛ اسلام گرایان در جنگ علیه آفریقای سیاه، با پشتیبانی دلارهای نفتی عربستان سعودی میلیونها انسان را آواره کرده، هر روز جان صدها انسان را می گیرند و کثیف ترین اعمال را به نام مذهب مرتکب می شوند که شرم آن به این زودی از پیشانی انسانیت پاک نخواهد شد.
چاره چیست؟ آیا قرار است که به این وضع ادامه دهیم؟ آیا قرار است باز هم در زمان تولد کودک، در گوشش اذان بگوئیم تا پایه دروغ را از همان آغاز در ذهن طفل بنیان گذاریم؟شنیده ایم که گفته اند: این اسلام حقیقی نیست. پس اسلام حقیقی کدام است؟ کجا باید اسلام ناب محمدی را جستجو کرد؟ در کجای جهان اسلام؟
یا نشانم دهید کجا می شود اسلام ناب را یافت تا من به کیش شما درآیم و یا به کیش من در آیید و به اذان گفتن در گوش نوزادان و کشت تخم دروغ خاتمه دهید تا دست خدا و نایبانش از جامعه ما کوتاه گردد!
همان گونه که اسلام با زور شمشیر بر ایران چیره شد، اکنون با کلاشنیکف و تانک و ترور می خواهند اسلام را در آفریقا تقویت کنند. آن کسانی که با شنیدن نقد در مورد خدا و مذهب رگ های گردنشان متورم می شود، بگویند سالهای 78،67 و88 خدای اسلام کجا بود که چشم خود را بر رفتار وحشیانه سگان حکومت آخوندی، شکنجه ها، کشتار ها و حتی تجاوز های جنسی بست؟
اگر روحانیون می خواهند مقام خود را به عنوان پیشوایان مذهبی حفظ کنند، دست از مداخله در سیاست کشور بردارند و بگذارند تا مردم خود در مورد آینده کشور خویش تصمیم بگیرند.در پناه توپ و تانک های روسی و پشتیبانی چینی؛ بعضی چنان افسار گسیخته اند که رأی رهبر را حکم خدا و بالاتر از خواست مردم می دانند!
کدام عقل سلیم می گوید سرنوشت یک ملت را بدست یک آخوند بسپارند؟ نتیجه آن خواهد شد که شد. آخوند خامنه ای رأی خود را بر رأی مردم مقدم می شمار. مگر تو کیستی که می خواهی سرنوشت یک ملت را رقم زنی؟ مگر در حوزه های علمیه نجف و قم، موادی به جز سفسطه در سخنوری می آموزید تا آیات قرآن را آنگونه که به نفع خود می دانید تفسیر کنید؟
ما در شیعی گری و امام گرایی از استدلال های مستدل در مورد مذهب شیعه و علاقه ایرانیان در ساختن بت های مذهبی مطلعیم، آنچه در اینجا به آن می افزاییم اینست که کدامین این امامان در درگیریهای اخیر به داد مردم رسیدند؟
اکنون رژیم آخوندی چنان از درون متلاشی شده که حتی خود آقایان هم تحمل سیاست های یکدیگر را ندارند و به جان هم افتاده اند.

ملت ایران مجبور است برای دستیابی به آزادی و تحقق یک جامعه قانونمند، مذهب را به پشت دیوارهای حوزه علمیه قم پس بفرستد و دست آخوندها را از سرنوشت کشور کوتاه کند و بار دیگر به طعم شیرین آزادی دست یابد.

۱ نظر: